سریال «باخانمان» روایت داستان زندگی یک استاد دانشگاه است که متوجه رازی بزرگ در زندگیاش میشود. مسعود (حسام محمودی) از طریق عموی خود متوجه میشود که پدر و مادرش در کودکی او را به خانواده دیگری فروختهاند. چالش هویتی جدی که پیش زمینه یک درام طنز میشود و مسعود برای پیدا کردن اصل و ریشه خود آستینها را بالا میزند. شخصیتهای متعدد و گاه تیپیکالی که در داستان امیر برادران خلق شده و قرار است با جزئیات دراماتیک زندگی هر یک در بستر طنز، کششی روایی را به وجود آورد. شاید از این حیث بتوان داستان «باخانمان» را با وجود تمام ضعفهای ساختاری، فیلمنامهای درخور دانست.
با این همه از دردسرهای عظیم تا باخانمان نیکنژاد فاصله بسیار است. دردسرهای عظیم به واسطه داستان ساده و سرراستتر، چونان که از نام سریال برمیآمد توانست تواناییهای نیکنژاد را بهتر بیان کند، حال آنکه باخانمان پیچیدگیهای خاص داستانی دارد و برای در آوردنش کار سختتر است. با این حال به نظر میرسد آقای کارگردان از پس تمام این ناهماهنگی درام و کارگردانی برآمده است، اما در خنداندن مردم توفیق چندانی نداشته است.
ترکیب بازیگران سریال «باخانمان» شاید در نگاه اول و زمانی که تبلیغات پخش آن روی آنتن شبکه سوم سیما میرفت، بسیاری را به تماشای این مجموعه ترغیب کرد. با این حال این یک اصل ثابت شده نه تنها در سینما و تلویزیون بلکه حتی در ورزش است که «کهکشانیها همیشه برنده نیستند» درست شبیه تیم فوتبال رویایی رئال مادرید، در زمان سرمربیگری کارلوس کیروش که با یک دوجین ستاره کهکشانی نتوانست لالیگای اسپانیا را فتح کند. حسن پورشیرازی، شهره لرستانی، حسام محمودی، آتیلا پسیانی، افسانه بایگان، امید روحانی، مارال فرجاد، بهنام تشکر، شقایق دهقان، سپند امیرسلیمانی، یوسف صیادی و... فهرستی بلندبالا از بازیگران خوشنام تلویزیونی است که هر کدام به تنهایی میتوانند در یک سریال نقش یک باشند و بدرخشند. با این حال تجمع آنها در کنار هم به تنهایی ضامن موفقیت یک فیلم نیست.